یادداشت های یک جادوگر

کتاب..... :).؛). همه چیز اینجا یه شوخیه،به انتهای خوشمزگیه یه بستنی قیفی

یادداشت های یک جادوگر

کتاب..... :).؛). همه چیز اینجا یه شوخیه،به انتهای خوشمزگیه یه بستنی قیفی

یادداشت های یک جادوگر

دانا تو نشنیدی این داستان/ که برگوید از گفته باستان/ که گر دو برادر نهد پشت پشت/ تن کوه را باد ماند به مشت».

فردوسی حکیم🌿

#صدای_اتحاد

تا بینهایت و فراتر از آن.





پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

یادمه توی کلاس ودورهٔ ی هشتم،۸، راهنمایی بودم،زنگ ادبیات، آموزگار معلم قد بلند وعینکی ای داشتیم،با اینکه بامن یکمی لج بود،امّا خیلی خیلی دوستش داشتم.هرکی ،هرکاری که تو کلاسو اتاق آموزش میکرد،میگفت:«چقامیرزا،بیا برو بیرون،پای دفت،!».یعنی من جور نزدیک به۳۲،سی ودو نفر را می کشیدم،اوناییم که جلوی دستش شلوغی وناآرامی میکردن،میگفت چقامیرزا!

یه روز یه درسی بود،به گمانم شعر بود،اینو ۱۰هابار چند نفر خواندش،منم دیدم به من نمیرسه سرمو گذاشتم بالای میز،پس از چندین دقیقه دیدم کل کلاس زدند زیر خنده، گمان کردم بری چیزی دیگست،نگو من خوابم برده بود!

میخواست برای خوابیدن هم منو محاکه وداوری کنه! چشماش شده بود هشت،۸تا!

😂🍀

نظرات  (۵)

سلام.سلام.سلام... .:).درود فراوان!؛).

این پست وبسته نوشته ومطلب،صرفاً وتنها برای شکستن یخ بیان می باشد... .:).

 

پاسخ:
سلام. سلام.سلام... .:).
درون فراوان بر خودت؛)))🎢❄📓😂
باشه دیگه!🌻😅😂😄
  • زی زی گولو بلاسم
  • حالا به خاطر یخ شکستن بیا دفتر 

    تا ببینیم چی میشه خخخخ

    چرا اخه ؟

    زیادی لج بوده 

    مدیر نمیگفت چرا اینقدر میای دفتر :"

    پاسخ:
    سلام. سلام.سلام... .:).
    درود فراوان برشما:)))).
    اک هی، خدا حفظتان کنه با این شوخیتان!😂😂😂😂🌻🎈☁📓📜🍀😅
    همین جوری، چرا، بشش گفته بود این دیگه آخرشه، زورگو مدرسه ست، تازه منو زورگیرم کرده بود، میخواستم بگم آخه من زور دارم هی؟؟!!😅😂
  • ویلی ونکای آلبالویی ッ
  • سلام سلام سلام

    اگه من بودم حتما کلی تلافی سر این شخص درمیاوردم:))

    پاسخ:
    سلام. سلام.سلام... .:).
    درود فراوان برشما:).
    مرد خوبی بود آخه!😅🎈🌻

    سلام

    وای خادایا XDD

    واسه اینکه میرفتین بیرون دوستش داشتین ؟ 

    پاسخ:
    سلام. سلام. سلام... .:).
    درود فراوان برشما::))).
    هم بیرون هم دوستداشتنی بود و خوب درس میداد!😅😄☁❄

    یاد یکی از اساتیدمون افتادم.

    کافی بود سرمون کمی متمایل به بغل دستی باشه.بلافاصله می گفت خانم حرف نزن.

    می گفتیم ما اصلا حرف نزدیم که.

    بعد می گفت بحث نکن،سرت رو به تخته

    پاسخ:
    سلام. سلام.سلام... .:).
    درود فرآوان بر شما:))).
    هم مسلک وآیین بودن با ایشون!😂😄🍀🌻🎈
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی