این چالش(من موازی) از وبلاگ یاسمن خانوم شروع شده (و از دوعوت ایشون بسیار مچکرم) به این نشانی:  https://goliyas.blog.ir/post/233

خودِ موازی من :ساعت ۶:۳۰ دقیق صبح بیدار می شود و ورزش می کند، به صورت فردی منطقی و عمل گرا و پر احساس با مشکلات برخورد می کند، روی پشت بام خانه اش گلخانه ای دارد پر از انواع گیاهان و گل ها، لاله های ایرانی و هلندی را پرورش می دهد، در رنگ های مختلف، که بعدازظهر ها را در آنجا کتاب می خواند، همیشه عینکش با بندی زیبا گردنش است و از آن استفاده می کند (البته خود حقیقی عینک ندارد!) دور تا دور خانه اش را درختان کاج و صنوبر و سرو پوشانده اند، همیشه به حرف های امیدبخشش، چراغ امید را در دل دیگران روشن نگه می دارد‌، سرتاسر دیوارهای خانه اش را کتابخانه پوشانده(دیوارهای کتابی!) یک دستیار پیر باهوش دارد که همیشه راهنمایی اش می کند(دستیارش روی صندلی چرخ دار می نشیند و سبیل هایی تاب دار، دارد)، خانومی کهن سال هم  آشپز و همه کاره ی امور اشپزخانه است و و غذاهای بی نظیری درست می کند، همسایه هایش از کوچک و بزرگ از او کتاب قرض می گیرند.زود کسی را قضاوت نمی کند(خود حقیقی هم به شکل شگفت آوری همین گونه است!)از چندین مرغ و خروس و یک سگ و  گربه ای نگهداری می کند.یک عالمه شعر حفظ است و برای هر موقعیتی، جمله ای از بزرگان یا شعری در آستین دارد!،  همیشه پای درد و دل دیگران می نشیند(خودم هم این طوریم ها!) از قیمت دلار گرفته تا آرزوی رسیدن به وصال.همیشه تلاش می کند خوب باشد و امیدوار و صبور ، چیزی که خودِ حقیقی هم همیشه با خودش زمزمه اش می کند:تلاش، صبر، امید، انتظار...