روز شعر و ادب فارسی و پارسی مبارک و شادباش و خجسته باد و همچنین روز ترک پارسی استاد شهریار فرخنده باد:))).
خب حالا بعد از سرودن شیپور و و طبل ساز و دهول و از ابن دست چیزهایی، میرسیم به مشاعره، خب به خاطر دل من جادوگر هم که شده، یه شعر از جناب شهریار بگید، که به یادگار بماند برای دیگران پس و بعد از ما... .:).
شعر شمارهٔ ی یکم استاد شهریار:******
شعر ترکی شهریار
صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی
گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسی
بیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:
بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسی
سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام
لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسی
سـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ
زنگ شتر چالیر، کئچه رک کـــاروان سسی
سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر
رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسی
جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب
جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسی
سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره
شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسی
آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر
ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسی
انسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی
سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی
******
حیدربابا چو ابر شَخَد ، غُرّد آسمان
حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا
سیلابهای تُند و خروشان شود روان
سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا
صف بسته دختران به تماشایش آن زمان
قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا
بر شوکت و تبار تو بادا سلام من
سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه !
گاهی رَوَد مگر به زبان تو نام من
منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه
2
حیدربابا چو کبکِ تو پَرّد ز روی خاک
حیدربابا ، کهلیک لروْن اوچاندا
خرگوشِ زیر بوته گُریزد هراسناک
کوْل دیبینن دوْشان قالخوب قاچاندا
باغت به گُل نشسته و گُل کرده جامه چاک
باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا
ممکن اگر شود ز منِ خسته یاد کن
بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله
دلهای غم گرفته ، بدان یاد شاد کن
آچیلمیان اوْرکلری شاد ائله
.....
خب، این یکی از شعر های استاد شهریار، اگه اشتباه نکنم ماله منظومه حیدر بابایه سلام، هستش،و ترکی هم سروده شده :).
شعر شمارهٔ ی دوم استاد شهریار:******
شعر شهریار برای مادر
آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
اما گرفته دور و برش هاله یی سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگی ما همه جا وول می خورد
هر کنج خانه صحنه یی از داستان اوست
در ختم خویش هم بسر کار خویش بود
بیچاره مادرم
******
اممم، این یکی از شعرهای زیبای استاد شهریار در مورد مادر هستش:))).😅🎈آره دیگه!
شعر شمارهٔ ی سوم استاد شهریار:******
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی
منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نگه آهوانه می بخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود
بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
هزار درد فرستادیم به جان لیکن
چو آمدی همه آن دردها دوا کردی
کلید گنج غزلهای شهریار توئی
بیا که پادشه ملک دل گدا کردی
******
خب این هم از شعر های عاشقانهٔ ی زیبای استاد شهریار هستن، که تیتراژ و آهنگ پایانی سریال و مجموعه:«بانوی عمارت»، بودش و محسن چاوشی خوانده بودنش:))).
:).:))).؛))).
اینم شعر چهارم استاد شهریار:
❤❤❤❤❤
گر از من زشتی ای بینی به زیبایی خود بگذر
تو زلف از هم گشایی به که ابرو در هم اندازی
❤❤❤❤❤
این شعر یکی از تک بیتی های زیبا و خفن و قشنگ وشگفت انگیز و عجیب و غریب ایشون هستن! چقدر گفتم حالا!😅😂😄🌻🎈
خب، بانام خدا وبسم اللّه یک شعر از این استاد شهریار بگویید، با تشکر و ممونیت و چاکری فراوان:))).
پی نوشت:داشت یادم میرفت! فیلم استاد شهریار رو که سریالی و مجموعه ای هستش رو حتماً ببینبن،اسم و نامش هی *شهریاره* باعث میشه که بیشتر این استاد بزرگ شهریار شعر ایران رو بشناسید:))).