یادداشت های یک جادوگر

کتاب..... :).؛). همه چیز اینجا یه شوخیه،به انتهای خوشمزگیه یه بستنی قیفی

یادداشت های یک جادوگر

کتاب..... :).؛). همه چیز اینجا یه شوخیه،به انتهای خوشمزگیه یه بستنی قیفی

یادداشت های یک جادوگر

دانا تو نشنیدی این داستان/ که برگوید از گفته باستان/ که گر دو برادر نهد پشت پشت/ تن کوه را باد ماند به مشت».

فردوسی حکیم🌿

#صدای_اتحاد

تا بینهایت و فراتر از آن.





طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

چرند و پرند

زمستان

گزارش هفتگی امیر جادوگر

حرفهای پرتغالی

چالش

یکم بخندیم

تولد وبلاگ

خدمت سربازی

نوروز ۱۴۰۱

چالش دستخط

قطار

قسمت چهارده دختری که زنده بود

قسمت چهارده

دختری که زنده بود

حرف های پرتغالی

باران

نوروز

تابلو

روز مادر

سوز و سرمای دی ماه

کوه های برف پوش پر آو

سرما

نجات

استاد شجریان

پاییز

ظلم

۱۳ بدر

نوروز۱۴۰۳

۲۹ ساختمان شورا

۲۸ بیست و هشتم رایانه قدیمی توی انباری

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها

بترکین بابا

جمعه, ۵ فروردين ۱۴۰۱، ۰۹:۵۱ ب.ظ

تا وکیلم از  زیمباوه نیاد من حرف نمیزنم😂

 

 

پی نوشت:اصلا چرا گفتم اینارو؟

  • امیر.ر. چقامیرزا

نظرات  (۷)

  • ۰۵ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۴۹
  • زی زی گولو بلاسم

    • سوال مهم اینکه وکیل ت تو زیمباوه چیکار میکنه ؟؟؟
    پاسخ:
    سلام.سلام.سلام
    وکیلم تو زمیباوه س،یه قرار عاشقانه داره😂
  • ۰۶ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۲۱
  • فاطمه ...

    • یعنی چی 😂
    پاسخ:
    سلام.سلام.سلام
    این وکیل ما،زده رفته تعطیلات، مارم تنها گذاشته،فقط به خاطر این که عاشق یه پرستار رومانیایی تو زمیباوه شده😂
  • ۰۶ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۵۹
  • امیررضا ...

    • هن؟😶😂
    پاسخ:
    سلام. سلام.سلام
    وکیلمان عاشق شد رفت،کجای کاری شما؟یه دختر رومانیایی که تو زمیباوه س،از من بهتره؟😂😅
  • ۰۷ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۳۸
  • بهـ نام

    • هی خدا مردم وکیل دارن که تازه رفته زیمباوه!
    پاسخ:
    سلام. سلام.سلام
    دیگه چه وکیلی؟رفت پی بختش😂
  • ۰۹ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۴۲
  • Arvin Serati

    • جوابایی که دادی رو میکردی متن مینوشتی خودش رمانِ کوتاهی میشد


    وکیلتم دل داره 
    بذار عاشقی کنه...


    و سلام =)

     
    پاسخ:
    سلام.سلام.سلام:).
    دم شما گرم،پیشنهاد خوبیه،حتما این کارو میکنم،رمان خوبی میشه😅
    ای بابا،من دادمو کجا ببرم حقمو بگیرم؟ واقعا همه مردا مثل همن😂وکیلت بره یه دختر پرستارو بگیره،چیز دیگه ایم برای حرف زدن باقی میمانه؟!😂🎈
  • ۱۱ فروردين ۰۱ ، ۱۹:۰۴
  • ashkan ershadi

    • سلام 

    با وجودیکه این مطلبت اصلا بی معنی بود ولی در جوابها و نظرها کلی خندیدم. از اینکه قرار عاشقانه در زیمباوه آنهم با یک اروپایی رومانیایی! و جالب این هست که شما را تنها گذاشته و...

    وکیل جالبیه! 

    به قول یکی از بچه‌ها ، میتانه بشه رمان!

     
    پاسخ:
    سلام.سلام.سلام
    دم شما گرم،اینجوری همه توی نوشتن این داستان سهم دارن:).
  • ۱۲ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۵۹
  • Mr Ghost32

    • نفهمیدم
    پاسخ:
    سلام. سلام.سلام
    بابا این یارو وکیل من،رفته زیمباو برای یه قرار عاشقانه با یه پرستار رومانیایی،رفت دیگه،چی بگم؟😂
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم