۳۰ مطلب با موضوع «روز مهم و مناسبت» ثبت شده است.

گاندی یه جمله ی قشنگی داره میگه:تغییری باش که میخوای توی دنیا ببینی.شاید حرفهام تکرای باشه ولی به قول اون معلّم انگلیسیه تو انجمن شاعران مرده، واژه ها و اندیشه ها میتانن دنیارو تغییر بدن!

 

 

نوروز ۱۴۰۱

سلام.سلام.سلام

نوروز ۱۴۰۱مبارک،سالی خوب و خوش و خرم و پرامیدی داشته باشید.هرروزتان نوروز نوروزتان پیروز:).

 

حسن زیرک_نوروژ(نوروز)🌹🎈🍬🍫

فامیل دور

نوروز ۱۴۰۱ ببرنوروز ۱۴۰۱ ببر

شب چهارشنبه سوری

 

شب چهارشنبه سوریشب چهارشنبه سوری

سلام.سلام.سلام

شب چهارشنبه سوری

 


چهارشنبه سوریتان مبارک و فرخنده
از گذشتهدآمده است که ایرانیان،بربام هایشان آتش افروخته تا با این کار روح درگذشته گان خودرا خوشنود سازند.
وی خدا چقدر ادبی حرف زدم😂حالا نمیخواد کل شبو ترقه تقانی کنید قلب همسایه هارو از کار بندازین😁🏆،شال اندازی کنین،قاشق زنی،این دو چیزی که گفتم،در آمد خوبی داره،خوراکیو پول توشه😅

پی نوشت:دیگه داره بوی عید میاد👌🎈🙋نرین ها تنه درختو بزنین زمین برای آتش،بگردین شاخه گیر بیارین😃

 

۳۰۰۰تا دوست دارم

*به یاد ب ای که از اول دبستان یاد میدهند مثل بابا،بابایی که آب داد و نان داد و ب ای که بلوط و بابا را هم معنا کرد*

مورگان و تونی استارکآخر انتقامجویان پایان بازی،بعداز مرگ مرد آهنی،کلاه آهنی مرد آهنی رو آوردن،یه فیلم توش ظبط شده بود،مردآهنی برای دخترش مورگان گذاشته بود،گفت:۳۰۰۰تا دوست دارم،چه وقته که دیگه باعدد نمیگیم دوستداشتنامانه؟

۳۰۰۰تا دوست دارم

من دیروز فکر کردم روزه پدره ها😅خیلی عجییه گوشیم دیروز زده بود سه شنبه ۲۶ ام بهمن ماه،امروزم ۲۶ام بهمن ماهه،یعنی میشه تو حلقه زمانی گیر کرده باشم مثل دکتر استرنج؟😄☕

خب خب خب،چه هدیه ای برای روز پدر خریدین؟به حضرت عباس هرکی بگه جوراب خریدم هم از وسط نصف میکنم هم از پوستش جوراب درست میکنم😂🏃بابا من خودم جوراب پام نیست😁🌼

پی نوشت۱:بابا فکر کنم هی بریم سراغ جوراب بهتره،خیلی گران شده همچی،اون همه سال یکمی ارزان تر بود نسبت به الان هی جوراب میخریدیم،الانم جوراب😄🎈

پی نوشت ۲:اگر هدیه نخریدین،عیب نداره بابا،ما باید دل هایمان کنار هم باشه،پدر و فرزند با یکدیگر متحد،ای حرفا چیه؟اون گیف استارک هارم گبر آوردم

 

یاس_نامه ای به فرزند

سلام.سلام.سلام

فک کنم منم کرونا گرفتم،ازدیروزه گلوم درد میکنه و هی سرفه،دیشبم هی نزاشت بخوابم😅آب گلومو قورت میدام از خواب میپریدم😀اما شکستش میدم ها،من آبله مرغانو شکست دادم،این که هیچه😂میگن اومیکرون بچه ی خوبیه،آدمو نمیکشه،میخواد زنده بمانهlaugh.

 

پی نوشت:روحیه رو داشتین؟دست نزنین لطفاً🎈😃

 

آهنگ پریشونی،ایرج خواجه امیری،همون غزل

آی شییشه ها سنگ شودولاله آهنگ‌شودو...سرفه سرفه،من برم دیگه😂خواندن به ما نیامده

پرتو کرمانشاهی

پرتوی کرمانشاهی

 

پرتو ایی نه از دیار کرمانشاه،نه از دیار کرد،بلکه از ایران و جهان خاموش شد.پرتوای که روشنایی و نور در کلماتش موج میزد.

پرتو جان،پرتوی تو هیچ زمانی خاموش نخواهد شد،نه تازمانی که خودت و کلماتت درون قلب های ما جادارند.روحت آرام و شاد،استاد پرتوی کرمانشانی.

زندگینامه استاد پرتو کرمانشاهی:علی‌اشرف نوبتی (۶ مهر ۱۳۱۰ – ۵ بهمن ۱۴۰۰) متخلص به پرتو کرماشانی، شاعر کُرد ایرانی بود که به دو زبان فارسی و کُردیشعر می‌سرود.[۱][۲] در تاریخ ۱۱ و ۱۲ تیر ۱۳۹۸ در کنگره مشاهیر کرد در سنندج از پرتو کرمانشاهی بعنوان یکی از مفاخر زندهٔ کُرد تقدیر شد.اشعاری از استاد پرتوکرمانشاهی؛

دلم شکیا و تم له تو جیا بوم
تونیش کاری نه کردی دلنیا بوم
گلاره را سکم شرط بو له داخت
له ای ملکه نمینم ار پیا بومخرامان ای خرامان ای خرامان
و سایه ی زلفکت بگر م و آمان 
اگر هوساکتان پرسی وپی یوش
غریبی بی کسه شوها و لامان
دلم بی طاقت و دردم گرانه
هناسم چو دم آسنگرانه 
هوا تپ نم و شوگار زمسان
کمی تک باره و رتر سردمانه

 

شعر دوم:

چون حبابی دیده وا کردیم در دریای هیچ
عمر بگذشت ای دریغا بر سر سودای هیچ

در میان جنگلی از آهن و دود وغبار
شهر هیچستان ما را بین و این غوغای هیچ

جعبه شهر فرنگ است وبه هر سازی در آن
صورتکهایی که می خندند برسیمای هیچ

بر سر آمال خود بی دست وپایان پایمال
وانکه را دست است وپا بنهاده بر سودای هیچ

مهر بیمهری نهاده بر جبین ها داغها
در فسون لفظها پنهان شده معنای هیچ

خسته از نیرنگ وافسون چشمها وگوشها
تا که می کوبد بر این طبل بلند آوای هیچ

آی باران گر همه در دانه داری زینهار
جز گل حسرت نخواهی چید از ین صحرای هیچ

شمع من مستانه می رقصی در آغوش نسیم
باش تا از روزنی سر بر کند فردای هیچ

خود گریزی خسته ام آیا پناهی مانده ست
ای کدامین کوچه متروک و ای دنیای هیچ

شعر ما پرتو در این آشفته بازار ریا
همچو تشریفی است کاویزند بر بالای هیچ

 

شعر سوم: 

از خویش می گریزم در این دیار، باران

از خویش می گریزم در این دیار، باران

دلتنگ روزگارم  بر من ببار، باران

 

بغض گلوی ما را باری تو ترجمان باش

ای بی شکیب باران ای بی قرار، باران

 

در هق هق شبانه ماند بعاشقی مست

نجوای ناودانها در رهگذار باران

 

از همرهان درین باغ با من چه مهربان بود

بیدی که گریه میکرد در جویبار باران

 

بر فرق کوه بشکن مینای همتت را

خشکید چشم چشمه از انتظار، باران

 

با خنجر زلالت بشکاف پرده ها را

اسب و سوار گم شد در این غبار، باران

 

از آن غزال زخمی برگیر خستگی را

با کاسه های سنگاب در کوهسار، باران

 

وه زانکه دل بریدن از خویش و با تو بودن

تا روزهای پیچان تا آبشار، باران

 

دلتنگ این دیارم ای غمگسار پرتو

در من ترانه سرکن با این بهار، باران

    

 

 

  "پرتو کرمانشاهی"

 

 

مادر یعنی معشوقی که ناز کشیدن نمی خواهد.مادر یعنی گیر دادنهایی که شیرینیش به اندازه ی نگاه هایش است.مادر یعنی  غذاهایی که هیچ جای جهان غیراز او به این خوشمزه گی درست نم کند.مادر یعنی معجزه،معجزه ای که برای فرزندش هرکاری میکند.
مادر یعنی همون فرماندهی که همیشه نیروی کمکی،آغوشش بازه برای غم های ما،یعنی همون نیروی کمکی ای که با دامن گلبرگش، تو پایگاه شماره۱۳نجاتمان میده.در کل سلطان غم مادر😂❄
روز مادر و زن مبارک و فرخنده باد☕❄ 🎈🎂🎁🎀🎄🎉🎊🎆🎇
پی نوشت۱:راستی تولد وبلاگمم هست ها،در نرین،تبریکی،کادویی،هدیه ای،سرسلامتی ای،چیزی...😅❄
پی نوشت۲:یه کتابی به ما دادن مدیریت خانواده،نگم چه کتاب خفنیه،یه درو میزنم،حفظش میشم😂یعنی اصله درسه ها!امروزم که امتحانش دارم،امتحان آخریه،بیستم😊:).

پی نوشت۳:خداییش کیف کردین چه عنوانی گذاشتم،دومنظوره بود،هم برای تولد وبلاگ و هم روز مادر

یلدا،شب چله🍉📖

و

و 

همینا دیگه،وچه کارت پستالای خفنینی

 

و راستی،سلام. سلام.سلام
یلدایتان مبارک و‌خجسته.خورشید امید بر دل هایتان بتابد، بزادید این همه غم را،از وجودما.
یکمی هم حافظ بخوانیم با هم:

یک نگاه تازه ای بر قاب من

این دلم وابسته شد به این سخن

دم گرفت آرامشی از این سخن

دختر شبهای سرد ماه دی

خو گرفت با شعر تو در ماه دی

حرف دل را از دلت تو پس زدی

غم به روی غم،غمی را پس زدی

من به دنیای تو مجذوبم هنوز

به دیار قلب تو،حس دارم هنوز

توشدی سهراب شعر این زمان

یک جهانی در جهان در این زمان

در دلم راهی پر از پیچ مسیر عشق بود

شوق دیدار دلی،احساس گون از عشق بود

شامگاهان قلب من غوغا به پا میکرد،وای

خواب من تعبیر بی تاب غمی از عشق بود

٫به به چه گفتن جناب حضرت عشق حافظ


پ.ن:آقا دیشب خیلی خیلی سرد بود،تا نفسمان میامد بیرون،یخ میزد😂
پ.ن ۲:شاید این گرانی دست مارو بست برای خرید کردن،اما گرانی نمیتواند دل های مارا ازهم جدا کند.چه جمله ای گفتم ها،خفن!!!😂🍉🍀اگر کسی فال حافظ نگرفته یا دوباره میخواد بگیره،روی لینک زیر بزنه👇🍉

https://hafez.taktemp.com/

 

سلام. سلام.سلام.:))).
چرا این همهَ اسراف کاری؟ آقا چرا ایهمه ای آب را هدر میدهیم؟صف روغن و رب و یه عالمه چیزای دیگهَ بس نبود؟!،حالا میخواین صف آب هم باز بشهَ؟آخه چرا؟!بریم توی صف برای یه بطری آب؟!

آیا شما دوست دارین آب صفی بشهَ و برای هر بطری کوچیک  آب ۳۰ هزار تومن پرداخت بکنین؟
آیا شما دوست دارین سر او صفهَ انقدر هولتان بدن که دست و پاتان بشکنهَ؟
آیا شما دوست دارین که، به خاطر آب،فشار عصبی بهتان بیاد به جای پسر زمستان دی ماهی،بگین یکشنه بعدازظهر در جزیرهٔ ی گراند ژانت روناهی؟
آیا شما دوست دارین که،بزارین‌...آها!،که ایران خشک بشهَ و برای فرزندانمان نهَ،هی برای خودمان آب نمانهَ؟
آیا شما دوستدارین که برای بی  آبی خای حاصل از خشک سالی و اسراف کاری،آب بدنتان خشک بشهَ  و با آروزهایتان  به کام مگر کشیده بشین و به خاک سپرده بشین؟

آقا اونایی که بامن موافق ،عیب ندارهَ تا الآن چه جوری آب مصرف کردن،تا ای بحران آب بیشتر نشهَ و اتفاقات ناگوار و هزاران حادثه ناگوار و تلخ دیگهَ نیفتهَ، دل به دل هم دیگر دهیم،میهن خویش کنیم آباد.و به این پویش بپویندند.😅😀باتشکر،امیر جادوگر:))).😊🌹🌼🌸🌺🍃🍁🍂.🌷🌷.از الآن شروع کنیم به صرفه جویی آب:))).
#همه_برای_سرزمینمان_ایران

روز شعر و ادب فارسی و پارسی مبارک و شادباش و خجسته باد و همچنین روز ترک پارسی استاد شهریار فرخنده باد:))).

خب حالا بعد از سرودن شیپور و و طبل ساز و دهول و از ابن دست چیزهایی، میرسیم به مشاعره، خب به خاطر دل من جادوگر هم که شده، یه شعر از جناب شهریار بگید، که به یادگار بماند برای دیگران پس و بعد از ما... .:).

شعر شمارهٔ ی یکم استاد شهریار:******

شعر ترکی شهریار

صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی

گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسی

بیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:

بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسی

سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام

لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسی

سـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ

زنگ شتر چالیر، کئچه رک کـــاروان سسی

سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر

رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسی

جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب

جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسی

سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره

شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسی

آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر

ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسی

انسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی

سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی

******

‫حیدربابا چو ابر شَخَد ، غُرّد آسمان‬‬

‫حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا‬‬

‫سیلابهای تُند و خروشان شود روان‬‬

سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا‬

‫صف بسته دختران به تماشایش آن زمان‬‬

‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا‬‬

‫بر شوکت و تبار تو بادا سلام من‬‬

‫سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه !‬‬

‫گاهی رَوَد مگر به زبان تو نام من‬‬

‫منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه‬‬

2

حیدربابا چو کبکِ تو پَرّد ز روی خاک‬

‫حیدربابا ، کهلیک لروْن اوچاندا‬‬

خرگوشِ زیر بوته گُریزد هراسناک‬

‫کوْل دیبینن دوْشان قالخوب قاچاندا‬‬

‫باغت به گُل نشسته و گُل کرده جامه چاک‬‬

‫باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا‬‬

‫ممکن اگر شود ز منِ خسته یاد کن‬‬

‫بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله‬‬

‫دلهای غم گرفته ، بدان یاد شاد کن‬‬

‫آچیلمیان اوْرکلری شاد ائله‬

.....
خب، این یکی از شعر های استاد شهریار، اگه اشتباه نکنم ماله منظومه حیدر بابایه سلام، هستش،و ترکی هم سروده شده :).

 

شعر شمارهٔ ی دوم استاد شهریار:******

شعر شهریار برای مادر

آهسته باز از بغل پله ها گذشت

در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود

اما گرفته دور و برش هاله یی سیاه

او مرده است و باز پرستار حال ماست

در زندگی ما همه جا وول می خورد

هر کنج خانه صحنه یی از داستان اوست

در ختم خویش هم بسر کار خویش بود

بیچاره مادرم

******
اممم، این یکی از شعرهای زیبای استاد شهریار در مورد مادر هستش:))).😅🎈آره دیگه!


شعر شمارهٔ ی سوم استاد شهریار:******

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی

چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی

به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود

چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی

منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم

توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی

بیا که با همه نامهربانیت ای ماه

خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی

بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس

نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی

منت به یک نگه آهوانه می بخشم

هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی

اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود

بیا که کار جهان بر مراد ما کردی

هزار درد فرستادیم به جان لیکن

چو آمدی همه آن دردها دوا کردی

کلید گنج غزلهای شهریار توئی

بیا که پادشه ملک دل گدا کردی

******


خب این هم از شعر های عاشقانهٔ ی زیبای استاد شهریار هستن، که تیتراژ و آهنگ پایانی سریال و مجموعه:«بانوی عمارت»، بودش و محسن چاوشی خوانده بودنش:))).
:).:))).؛))).


اینم شعر چهارم استاد شهریار:
❤❤❤❤❤

گر از من زشتی ای بینی به زیبایی خود بگذر

تو زلف از هم گشایی به که ابرو در هم اندازی

❤❤❤❤❤

این شعر یکی از تک بیتی های زیبا و خفن و قشنگ وشگفت انگیز و عجیب و غریب ایشون هستن! چقدر گفتم حالا!😅😂😄🌻🎈

خب، بانام خدا وبسم اللّه یک شعر از این استاد شهریار بگویید، با تشکر و ممونیت و چاکری فراوان:))).

پی نوشت:داشت یادم میرفت! فیلم استاد شهریار رو که سریالی و مجموعه ای هستش رو حتماً ببینبن،اسم و نامش هی *شهریاره* باعث میشه که بیشتر این استاد بزرگ شهریار شعر ایران رو بشناسید:))).